ماجرای سرطان حمید هیراد از زبان خودش
ماجرای سرطان حمید هیراد از زبان خودش
حمید هیراد دو شنبه شب میهمان محمد علیزاده در برنامه «بهار جان» شبکه پنج بود تا در مورد ابتلایش به بیماری سرطان توضیحهایی ارائه نماید .
به نقل از ایسنا , تکثیر خبر بیماری حمید هیراد در روزهای پیشین , این خواننده را بر آن داشت تا با حضور در تلویزیون در رابطه بیماری و موقعیت کنونیاش توضیحهایی را ارائه نماید .
اجرا کننده برنامه «بهار جان» محمد علیزاده , خواننده آوا پاپ بود و پرسشهایی را با هیراد مطرح کرد .
هیراد حضورش در برنامه را با قرائت قطعهی «مستم کن» آغاز کرد . این خواننده گروهش را به همراه خودش به برنامه آورده بود تا بتواند آثارش را به صورت زنده درین فیلم مستند اجرا نماید .
حمید هیراد صحبتهایش را اینگونه آغاز کرد : اولیه آهنگی که شنیدم اثری از محمدرضا شجریان و آوازی در «دشتی» با شعری از نگهدارنده بود . از ۱۷ سالگی آهنگ دور از شوخی را آغاز کردم . با آوا محلی گیلکی آشنا شدم و از زنده یاد معلم پوررضا فراوان آموختم و نزد مدرس ناصر وحدتی نیز شاگردی کردم .
«نیمه جان» یکی دیگر از قطعههایی بود که هیراد در برنامه «بهار جان» اجرا کرد .
پیرو محمد علیزاده فیلمی از حمید هیراد پخش کرد که اورا بر تخت درمانگاه نشان میداد که درگیر گیتار نواختن و تلاوت بود .
محمد علیزاده اظهار کرد : در دو سال قبل برخیها تهمتهای اکثری به تو زدند و به تو تاختند و اتفاقهای بدی برایت رقم خورد . دلم از این ماجراها به درد آمد . اینجانب خودم را جای تو گذاشتم و مضاعف ناراحت شدم . از روز گذشته خبری آمد که تو سرگرم بیماریِ سرطان هستی . می خواهم امشب برای مردمی که عاشقانه دوستت داراهستند کلام کنی و قصه را برایمان شرح دهی .
حمید هیراد اذعان کرد : ما هر چه که تا حال حاضر به دست آوردیم از وجود مردمان است . در حالتی که نگاه معبود و مردمان به ما نباشد , حمید هیرادی نیست . تا وقتی که هستم عاشقانه و فارغ از ریا و دورویی برای مردمان میخوانم .
«شوخیه مگه» از جایی آمد که هیچ ریایی در آن فقدان و روی تخت مریضخانه آن را ساختم . آرزوی هر خوانندهای است که اثرش به دل مردمان بنشیند . هنگامی دیدم مردمان قطعه «شوخیه مگه» را دوست داشتند , خیلی رمانتیک شدم و ساعتها برایش اشک ریختم . در به عبارتی زمان به اینجانب گفتند که سرطان خون دارم و صرفا یک ماه دیگر زنده هستم . بعداز آن و در مدتی حدود پنج یا این که شش ماه فهمیدم که چقدر معاش فانی است .
محمد علیزاده از هیراد پرسید که چرا به عبارتی موقع و یا این که در اوجِ هنگامی که فشارهای متعددی به تو وارد میکردند , ماجرای بیماریات را ابلاغ نکردی؟ احتمال دارد در شرایطیکه آن زمان این مورد ابلاغ میشد , هجمهها نیز مهار می شد .
دوست ندارم خبر بد به کسی بدهم . چه بسا به نزدیکان خودم نیز نگفتم و تعداد اندکی از اطرافیانم داستان را میدانستند .